گرایش اندیشه سیاسی علوم سیاسی گرایش روابط بین الملل علوم سیاسی گرایش مسائل ایران علوم سیاسی گرایش مطالعات امنیتی علوم سیاسی گرایش دیپلماسی علوم سیاسی گرایش اندیشه اسلامی علوم سیاسی گرایشها رشته علوم سیاسی گرایش امنیت ملی رشته علوم سیاسی گرایش مطالعات امنیتی
ی عدالت در امور است و قوه اجرائیه، موظف به اجرای تصمیمات بر اساس موقعیت و مقتضیات است.
2.The Rise And Fall Of The Separation Of Power Calabresi,Albertson,Berghausen: 2012
(طلوع و غروب تفکیک قوا)، نوشته «کالبرسی و دیگران»، مقاله ای است که به بررسی رشد نظریه تفکیک قوا پرداخته است. در این مقاله در ابتدا زمینه های تاریخی و چگونگی رشد این نظریه در آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است و نویسندگان بر این اعتقادند که ریشه نفوذ این نوع نظام حکومتی ه قرن 16 و 17 برمی گردد که در انگلستان نظام پادشاهی وجود داشت و این کشور، نوع حکومت خود را بهترین نظام می پنداشت. به همین دلیل سیاستمداران آمریکایی در صدد برآمدند نوعی حکومت را درایالات متحده پیاده کنند که کمترین رنگی از سلطه داشته باشد. در بخش بعدی، به بیان این مسأله میپردازند که گونه بیش از دو قرن تئوری تفکیک قوا در ایالات متحده بصورتی موفقیت آمیز اجرا شده است و در انتها پیشنهاد میکنند که تفکیک قوا باید در آمریکا بازسازی و احیا شود.
3.Altered States: A Comparision Of Separation Of Power In The United States And In The United Kingdom (
دولتهای متغیر : مقایسه تفکیک قوا در ایالات متحده و انگلستان» عنوان مقاله ای است که «توماس ویلسون» در سال 1990 نوشته است و به بررسی مقایسه ای تفکیک قوا در آمریکا و انگلستان، پرداخته است.[8]
ویلسون در این مقاله، اینگونه تقریر کرده است که تفكيك قوا در نظام سياسي آمريكا مطلق است به اين معنا كه قواي 3 گانه به طور مطلق حق تصميمگيري و دخالت در حوزه قواي ديگر را ندارد و هيچ يك از اعضاي قواي 3 گانه حق اشتغال در سمتي از قواي ديگر را به طور همزمان را ندارد.اما در نظام سياسي انگليس بر اساس موارد ذيل كاملاً مشهود است كه قواي 3 گانه در حوزههاي تصميمگيري يكديگر مداخله كرده و اعضاي يك قوا در قواي ديگر داراي سمت هستند. در نظام سياسي انگليس، همه وزاري كابينه دولت از اعضاي قوه مقننه هستند، برخي از قضات ارشد قوه قضائيه در مجلس لردهاي انگليس حضور دارند و رئيس سابق قوه قضائيه به عنوان يك وزير ارشد قوه مجريه است.وی به بررسی تک تک قوا در آمریکا و همچنین پارلمان و احزاب در انگلستان پرداخته است و در پایان معتقد است مدل حکومتی جاری درآمریکا بهتر از انگلستان است.
(قواعد تفیک قوا و تفکیک اقتدار )، نوشته «سینگ»، در باب تفکیک قوا به رشته تحریر درآمده است.(
نویسنده در این مقاله بر این اعتقاد است که اگر قدرت قضایی، اجرایی و قانونگذاری در دست یک فرد یا یک نهاد جمع شود آزادی عمل وجود نخواهد داشت و جامعه به خشونت کشیده می شود. بنابراین باید بر اساس کنترل و توازن به تفکیک قوا پرداخت و از تمرکز قدرت در دست عده ای خاص جلوگیری کرد. در انتها وی به جمع آوری نظریات مختلف در باب تفکیک قوا می پردازد. نظریات مخالف تفکیک قوا معتقدند که، تفکیک قوا در دولت های مدرن امروز کارایی ندارد، زیرا آنچه برای اداره یک نظام سیاسی لازم است همکاری و اتحاد بین افراد و بخشهای مختلف حکومتی است و تفکیک قوا نمی تواند این نیاز را جامه عمل بپوشاند.
آن گاه با بررسی جایگاه و مجموعه اختیارات و وظایف قوای سه گانه درسه کشور ایران فرانسه و آمریکا, بخش عمدهای از تفاوتها و مشابهتهایی که در تبیین نظام سیاسی این کشورها مؤثرند, تشریح شود. در فصل اول کتاب، به بررسی خاستگاه و مفهوم پدیده تفکیک قوا پرداخته شده است و نظریات اندیشمندانی چون لاک، منتسکیو و بدن در این خصوص بررسی شده است.
در فصل دوم نویسنده تلاش دارد تا وظایف هر یک از قوای سه گانه را بیان کرده و سپس هر یک از آنها را در سه کشور مورد بررسی خود یعنی ایران، فرانسه و آمریکا نشان دهد. فصل سوم کتاب از منظر تعاملاتی که بین قوای سه گانه وجود دارد به موضوع نگاه شده است و در انتها تأثیر و تأثراتی که سه قوه بر یکدیگر میگذارند در سه مطالعه موردی بررسی شده است.
در روش حقوقی معمولا از دو مدل ریاستی و یا پارلمانی سخن به میان میآید.قانون اساسی در کشور به طریقی جایگاه و نقش مقننه را در سیاست خارجی تعیین کرده است.در رهیافت نظری مباحث فلسفی و علمی گوناگون در خصوص چیستی،چگونگی و چرائی نقش مقننه در سیاست خارجی مطرح میشود.از لحاظ روشی سه سطح کلان،خرد و تلفیقی در رویکرد کشورها نسبت به سیاست خارجی احصاء شده است.از لحاظ تاریخی دو قوه مقننه و مجریه کشورهای گوناگون گاه در همکاری و گاه در رقابت یکدیگر جهتگیری سیاست خارجی کشور را تحت تأثیر قرار میدهند.در این مقاله،ابتدا دو رویکرد اولیه که بیشتر بعد مفهومی-نظری دارد توضیح داده میشود.سپس در گفتار دوم به رویکرد تاریخی نمونه از دو کشور مدل آمریکا و انگلیس اشاره شده است.
بر اساس بررسی های به عمل آمده هیچ یک از منابع موجود، از این منظر که ما به واکاوی موضوع میپردازیم، تفکیک قوا در ایالات متحده آمریکا را بیان نکرده است و امید است این تحقیق بتواند مثمر ثمر واقع شده و خلأ موجود را برطرف کند.
تفکیک قوا: (Separation Of Powers)
تفکیک قوا، اصلی در حقوق عمومی است که بر اساس آن برای جلوگیری از استبداد، حکومت به چند قوهي جدا از هم سپرده میشود و در اين جهت كوشيده تا از تمركز فسادانگيز و خودكامهزاي قدرت، كه در يك شخص يا گروه عايد ميشود، جلوگيري نموده و راهكار و روشي را ارائه كند تا بهوسيلهي آن شرايط تمركز قدرت سياسي در يدي واحد از ميان رفته و حتي المقدور، امكان سوء استفاده از قدرت از بين برود.[9]
تفکیک قوا به دو نوعتقسیممیشود:
1..مطلق(رژیمریاستى):
این رژیم محصول اندیشه تفکیک مطلق قواست، قوه مجریه را بهرئیس جمهورى مىسپارند که خود براى مدت معینى با رأى همگانى برگزیده مىشود.از سوى دیگر اعضاى قوه مقننه نیز در انتخاباتى جداگانه، به وسیله مردم و براىمدت مشخصى تعیین مىشوند. نظام سیاسی آمریکا نمونه ای از رژیم ریاستی است که رد آن قوه مجریه و مقننه حق انحلال یکدیگر را ندارند و در امور یکدیگر دخالت نمی کنند.
2.نسبی( رژیم پارلمانی): در تفکیک نسبی قوا که از آن گاهی با عنوان «همکاری قوا» یا «ارتباط قوا» یاد می شود، قوای مختلف حکومتی با تمهیدات حقوقی و سیاسی به هم پیوند داده می شوند و در عین تمایز کلیت حاکمیت ملی را نمودار می سازند.نمود عینی تفکیک نسبی قوا را می توان در نظام های سیاسی پارلمانی که الگوی اصلی آنها نظام پارلمانی انگلیس است، مشاهده کرد.
سیاست خارجی: (Foreign Policy)
عبارتست از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. بهطور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنهي بینالمللی از سوی دولتها انجام میذیرد. سیاست خارجی میتواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد[10]. و در تعریفی دیگر میتوان اینطور تعریف کرد که: جهتی را که یک دولت بر میگزیند و در آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوهی نگرش دولت را نسبت به جامعهي بینالمللی، سیاست خارجی میگویند.
چانه زنی 🙁 bargaining)
«چانه زنی» نوعی از«مذاکره» ( Negotiation) است، ولی مذاکره کردن نیست. مذاکره مفهومی عام تر و وسیع تر دارد. مذاکره به صورت سازمان یافته، رسمی، گروهی و در چهارچوب قواعد معینی انجام می شود؛ اما چانه زنی راهبردی است که لزوما سازمان یافته، رسمی، گروهی و در چهارچوب قواعد دقیق از پیش تعیین شده نیست. مثلا دولت ها و سازمان ها در مناسبات بین خود مذاکره می کنند و در حین مذاکره ممکن است بر سر چیزی با یکدیگر چانه زنی کنند یا ممکن است مذاکرات بدون چانه زنی پایان یابد. از این رو، چانه زنی را می توان تنها یکی از راهبردها و ابعاد مذاکره دانست و نه تمام فرایند مذاکره[11]. در نهایت می توان گفت که به وضعیتی گفته میشود که در آن هر یک از طرفین به دنبال این است که موضوع را با مراعات سود خویش به پایان برساند و بهره بیشتری از موقعیت ببرد. در این حالت دو طرف تلاش میکنند تا وضعیت را در ذهن طرف مقابل طوری جلوه دهند که رضایتبخش به نظر برسد و طرف مورد مذاکره از آنچه به دست میآورد احساس خشنودی کند.
قدرت مشترک:
دمکراسی منشأ تقسیم قدرت است و از تمرکز قدرت در دست یک شخص یا یک گروه جلوگیری میکند و قدرت را در بدنه دولت پخش مینماید. توزیع قدرت در دمکراسی به دو صورت طولی و عرضی است. قدرت عرضی بین سه قوه مقننه ، مجریه و قضائیه تقسیم میشود. قدرت طولی بین مرکز و ایالات توزیع میشود. قدرت عرضی همان قدرت مشترک است. در قدرت عرضی هر سه قوه دارای قدرت یکسان هستند و هیچ یک توان حذف دیگری را ندارد.
گروه نفوذ: (racism)
نیروهای اجتماعی، مجموعۀ گروههایی اند كه بر زندگی سیاسی به معنای كلی آن تاثیر میگذارند و ممكن است با شیوههای مستقیم قدرت سیاسی را در دست گرفته یا به روشهای مختلف در آن نفوذ كنند؛ یك دسته از این نیروها، «گروههای نفوذند». مفهوم «گروههای فشار» (Pressure group) و یا «گروه های ذی نفع» (Interest group ) نیز گاهی در كنار واژۀ گروه نفوذ و گاهی به جای آن به كار میروند. «نیروهای اجتماعی مزبور
Design & Developed By ThemeShopy